طلایه دار
(بایزید بسطامی) را پرسیدند: این جایگاه به دعای مادر یافتی؛ این بزرگی میان خلق و این شهرت به چه یافتی؟ گفت: آن را هم به دعای مادر که شبی از من آب خواست؛ بنگریستم در خانه آب نبود کوزه برداشتم بر لب جوی رفتم آب بیاورم؛چون بر سر مادر آمدم، خوابش برده بود.با خود گفتم: اگر بیدارش کنم، من بزهکار باشم؛ ایستادم تا مگر بیدار شود. بامداد بیدار شد، سر بلند کرد و گفت:چرا ایستاده ای ؟ قصه بگفتم. برخواست و نماز کرد و دست به دعا برداشت و گفت: الهی! چنان چه این پسر، مرا بزرگ و عزیز داشت، در میان خلقت او را بزرگ و عزیز گردان. منبع: مجله شادکامی |